ارتش زینبیه

بسیج خواهران مسجد حضرت زینب(س)

ارتش زینبیه

بسیج خواهران مسجد حضرت زینب(س)

روی پشت بام خانه یکی از برادر های بسیجی،اتاقی بود که آن را مرغداری کرده بود.ولی به علت بمب باران استفاده نمی شد.

کف آن مرغداری را آب انداختم وبا چاقو زمینش را تراشیدم.حاجی هم یک ملحفه سفید آورد،با پونز زدیم که بشود دوتا اتاق .

بعد هم با پول تو جیبی ام کمی خرت و پرت خریدم:دوتا بشقاب،دوتا قاشق،دوتا کاسه و یک پتو.

یادم هست حتی چراغ خوراک پزی نداشتیم.یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلاً غذای پختنی نخوردیم.

این شروع زندگی ما بود.به سبک زندگی شهدا...     

 (شهید همت)

  • فائزه طالبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی